قدس آنلاین: اروپا در بازی ضد ایرانی این روزهای واشنگتن نقش جالب و البته متناقضی در پیش گرفته. اتحادیه ضعف و دور از شکوه گذشته، بهویژه پس از انعقاد برجام در رویکردی دوگانه، از یک طرف ضمن اعلام حمایت چندباره از توافقنامه مذکور - در میان بیعملی محضش برای بهرهمندسازی تهران از عواید این توافق - بر پایبندی ایران به برجام تأکید کرده و از سوی دیگر جهت تأمین رضایت دونالد ترامپ، در توافقی نانوشته در همراهی با سیاست «فشار حداکثری» ایالات متحده علیه ایران چیزی کم نگذاشته است. حال و در شرایطی که تنها چند روز تا آغاز مرحله نهایی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا باقی مانده (۱۳ آبان) و نظرسنجیها هر روز پیش بینیهای متفاوتی از برنده این رقابت رو میکنند، برخی تحلیلگران معتقدند اتحادیه اروپا در ادامه این رویکرد ریاکارانه و دوپهلو انتظار مشخص شدن پیروز این ماراتن را میکشد تا متناسب با آن راهبرد و نقشه راه بعدی خود را در برابر جمهوری اسلامی تعیین کند. این گزاره مهم است؛ چراکه نشان می دهد اروپا در نوع رابطه با تهران از استقلال چندانی برخوردار نیست و جهتگیری آن تحت تأثیر سیاستهای حاکم بر کاخ سفید برنامهریزی میشود. اینکه پیروزی «دونالد ترامپ» و «جو بایدن» تا چه حد میتواند بر نوع رابطه اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی اثرگذار باشد و به آن سمت و سو دهد را در گفت و گو با علیرضا شیخ عطار، قائممقام اسبق وزیر امور خارجه و سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در آلمان به بحث گذاشتهایم.
بسیاری از کارشناسان نگرش اروپا در قبال ایران را مستقل نمیدانند و میگویند اتحادیه فعلاً تصمیمگیری درباره نوع رابطه با تهران را معطل انتخابات آمریکا گذاشته تا بتواند پس از انتخاب ترامپ و یا بایدن متناسب با شرایط، قدمهای بعدی را در این زمینه بردارد. نظر شما در این باره چیست؟
برای دستیافتن به پاسخ این پرسش ابتدا باید یک ریشهیابی به نوع نگاه رابطه اروپاییان به ایران بیندازیم و بعد به تحلیل وقایع سه چهار سال اخیر بپردازیم. حقیقت این است که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی کلیت غرب- اروپا در کنار آمریکا – به دو دلیل با کشورمان دچار چالش جدی شد: نخست تفاوت ایدئولوژیک و تعارض مبانی عقیدتی انقلاب اسلامی با اندیشه سکولاریسم (اعتقاد به جدایی دین از سیاست) اروپایی بود. دلیل دوم هم به منافع سیاسی و اقتصادی آنها باز میگشت که پس از ساقط شدن رژیم پهلوی در خطر قرار گرفته بود. پس می توان این را بهصراحت گفت که نه آمریکا و نه اروپا خواهان تداوم پدیدهای به نام جمهوری اسلامی در ایران نبوده و نیستند؛ بنابراین ما نباید انتظار داشته باشیم که اتحادیه اروپا خیرخواه و طرفدار ما باشد و این تقابل ذاتی وجود دارد. اروپایی که در دوره اوباما همراهی کاملی با سیاست نرم واشنگتن در تقابل با جمهوری اسلامی داشت در شرایط کنونی تنها به شیوه تقابل عریان ترامپ علیه کشورمان انتقاد میکند. البته این موضعگیری در برابر ترامپ یک دلیل دیگر هم دارد و آن هم به شعار «اول آمریکا» ی رئیسجمهوری ایالات متحده بازمیگردد که با رد چندجانبهگرایی، اروپا را نادیده میگیرد. بنابراین تفاوتی نیست در انتخابات بایدن پیروز شود یا ترامپ و تقابل میان غرب و جمهوری اسلامی ادامه خواهد داشت. البته باید توجه داشت در کنار وابستگی اقتصادی و نظامی اروپا به ایالات متحده که اتحادیه را در تصمیمگیری مستقل با تردید روبهرو میسازد، اروپا اکنون در درون هم با چنددستگی مواجه است و از سوی دیگر به دلیل بیبهره بودن از وجود شخصیتها و سیاستگذاران استخوانداری مانند فرانسوا میتران و مارگارت تاچر که در گذشته برایش کاریزمایی ایجاد کرده بودند، مجبور به بازی در زمین واشنگتن است. در حقیقت اروپا دیگر آن قدرت بازیگری گذشته را ندارد، بنابراین آنچه ما با تجلی تناقضگویی بهویژه در موضوع ایران در سه چهار سال اخیر از اتحادیه میبینیم بروندادی از همین نواقص است.
طی چند ماه اخیر برخی سیاسیون اروپایی و از جمله هایکو ماس وزیرخارجه آلمان بارها از کاهش تعهدات برجامی ایران انتقاد کردهاند. آیا این اظهارات را میتوان چرخش اروپا به سوی آمریکا و نزدیکی به سیاستهای دولت ترامپ قلمداد کنیم؟
اینکه برخی معتقدند سیاست اروپا در چند ماه اخیر علیه ایران بوده و چرخشی به سمت آمریکا داشته، به نظر حرف درستی نیست. ما اگر حتی به همان ماههای پس از امضای برجام که از آن به «دوران ماه عسل برجامی» یاد میشود هم نگاهی بیندازیم، می بینیم دهها هیئت اروپایی به تهران آمد، اما همه آنها مشارکت در پروژههای ایران را به میزان پایبندی کشورمان به تعهدات برجامی موکول کردند. البته این بهانه بود؛ چراکه آنها تصمیم داشتند برجام ۲ و ۳ را هم به ایران تحمیل کنند تا جمهوری اسلامی علاوه بر هستهای در حوزه منطقهای و موشکی هم هدف تحریمها و محدودیتهای آنان قرار گیرد. پس این اظهارات حرف تازهای نیست. انتخابات آمریکا البته از این منظر برای اروپا مهم است که آنها ترجیح میدهند بایدن سکاندار کاخ سفید شود، ولی از آنجا که هنوز مطمئن نیستند چه کسی پیروز انتخابات نوامبر میشود، در وضعیت تقابل فعلی با تهران حالت استندبای، تناقض و بلاتکلیفی را همچنان ادامه میدهند و به قولی سیاست یکی به نعل و یکی به میخ خود را دنبال خواهند کرد. اما نکتهای که از جنبه داخلی برای ما اهمیت دارد، فهم این نکته است که همانگونه که آمریکا دشمن است و نباید به آن اعتماد کرد، اروپا نیز قدرت قابل اتکایی نیست؛ چراکه همان دلایل دشمنی واشنگتن با ما را دارد، اما در روشها با هم اختلاف دارند.
*با توجه به نکات گفته شده تحلیل و برداشت شما از نوع موضع اروپا در دوره پسا انتخابات آمریکا در شیوه مواجهه با ایران چیست؟
به نظر می رسد اگر ترامپ انتخاب شود، موضع اتحادیه اروپا همانگونه که تاکنون نشان داده است، تداوم دنبالهروی از او خواهد بود. اگر ترامپ دوباره رأی بیاورد، اروپا مسلماً ترجیحش جلوگیری از تقابل بیشتر با واشنگتن خواهد بود، پس با وجود نارضایتی از سیاستهای رئیسجمهوری ایالات متحده در برخی حوزهها، همراهی با رویکرد ضد ایرانی او را ادامه خواهد داد. اما در صورت انتخاب بایدن اروپا که در نوستالژی دوره اوباما بهسر میبرد و فکر میکند در همکاری با آمریکا و تغییر روشها میتواند جمهوری اسلامی را بار دیگر البته به روش نرم و موذیانه تحت فشار بگذارد، عقب راندن تدریجی ایران را از اندیشههای انقلابی و مستقل دنبال خواهد کرد تا به دیگر اهداف خود مانند برجام ۲ و۳ و محدودیت موشکی ایران برسد.
اما باید تأکید کنیم که این واقعیت تاکنون به اثبات رسیده که هر جا ما از اصول و آرمانهای خود عقبنشینی کردهایم، غرب گستاختر شده و امتیازات بیشتری طلب کرده است، پس آنچه که ایران در مقابل با زیادهخواهی غرب نباید فراموش کند تأکید و پافشاری بر آرمانهای خود به عنوان مهمترین اهرم مقابله با غرب است.
انتهای پیام/
نظر شما